Wednesday, December 6, 2006

،همه به هم بي اعتماد
همه در تنهايي خود غوطه ور
!هـرکه به دنبـال خود تـنهای خـود
.و من خود را فراموش کرده ام

47 Comments:

At December 06, 2006 10:13 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
من اول شدم
هیییییییییییییییییییییییییییییییی!!
راستی لینکتو گذاشتما عیبی نداره که
مریم جان

 
At December 06, 2006 10:39 PM, Anonymous Anonymous said...

درود
چون همه فکر می کنیم این دیگری است که مشکل داره. هرگز به نقص خود نمی رسیم. همه فکر می کنیم تنها ترین هستیم و مهربان ترین. انقدر که کسی به فکر این نیست که یخ ارتباطات را بشکند. با هم و از هم دوریم. این حفره ی اجتماع ماست. به زودی به وجود نیامده که حالا به زودی بر طرف بشه. اگر همه از تنهایی گریزانیم، پس چرا به تنهایی دیگران کمک می کنیم ؟
غرور و خود خواهی. اگر گذشت بود اعتماد هم زود جاری می شد. ناچار باید همرنگ جماعت بود.

 
At December 07, 2006 1:14 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
ممنون از حضور گرمتو لطفت به نوشتم
اومده بودم عكساي وبتونو ببينم هر كاري كردم نتونستم .شايد بايد جاي خاصي كليك ميكردم كه بلد نبودم .اگه زحمتي نيست منو راهنمايي كنيد و بگيد
كه چطور ميونم عكساي وبلاگتونو ببينم
باتشكر نيمه پنهان

 
At December 07, 2006 1:36 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام.مباک باشه. منم خیلی دوست دارم خودم را فراموش کنم. اما تنهایی هم لازمه، مخصوصا وقتی که در جمع هستیم! نوای دلنشین وبلاگتان را همچنان خریدارم. التماس دعا

 
At December 07, 2006 4:32 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام مریم جان
خوشحالم که بلاخره یکی ازپستهات دست نوشته خودت بود
عالی بود
منتظربعدی هاش هستم
چشم انتظارم نگذاریها
خوش باشی
بدرود

 
At December 07, 2006 6:29 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... خودم اول شدم ... ميدونم كه منظورت از همه اكثريت بود چون هميشه يه استثناهايي هست من خودم اينجوري بودن رو اصلا دوست ندارم سعي ميكنم تا اونجايي كه راه داره به ديگران اعتماد كنم . ولي تنهايي هستش هميشه بوده . ميگم مريم تو واسه چي ايميلت رو نذاشتي هان ؟

 
At December 07, 2006 7:57 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام

 
At December 07, 2006 8:03 AM, Anonymous Anonymous said...

من که این عکسها را نمیبینم
بقیه را نمیدونم

 
At December 07, 2006 9:58 AM, Anonymous Anonymous said...

ياحق
اللهم عجل لوليك الفرج
سلام مريم جان
چه خوب كه خودت نوشتي من بازهم عكسارو ندارم
...
در مورد اعتماد هم بايد بگم: پيدا كردن كسي كه بشه بهش اعتماد كرد خيلي سخته..خيلي خيلي سخت
التماس دعااا-ياحق

 
At December 07, 2006 10:13 AM, Anonymous Anonymous said...

دوباره سلام
ببین فکر کنم این سایتی که عکس ها را توش میذاری اینجا فیلتر شده
بازم نمیدونم دقیقا
من که زیاد سر در نمیارم شاید اصلا ربطی نداشته باشه

فعلا خدا حافظ

 
At December 07, 2006 10:28 AM, Blogger **maryam said...

مسافر عزیز
به نظر من اعتماد درجه های مختلفی داره،باید شرایطی فراهم بشه که اعتماد هم بوجود بیاد همون سخته

 
At December 07, 2006 7:48 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام. بابت کوتاهی ام عذر خواهی می کنم. این کارم دلیلی داشت که بار اول نتوانستم مستقیم بگویم اما حال که می دانم طعم غربت چشیده اید( و می چشید)شاید بتوانم راحت تر علت این امر را بگویم. اسم بسیار پر معنایی انتخاب نموده اید اما چرا به زبانی دیگر! شاید اگر در دیار خود بودیم این را نمی گفتم اما... لطفا تعصب حسابش کنید، محبتی است که در دلهایمان می جوشد. حتما شنیده اید: که حب وطن از ایمان است؛ و من عقیده دارم این محبت باید از دلهایمان بر اعمالمان اثر نماید. ببخشید بابت این همه پر حرفی ولی خوب حرفی بود که باید عرض می کردم. ان شاالله تاخیر من را ببخشید، هر چه بفرمایید. التماس دعا

 
At December 08, 2006 8:49 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام


شايد اينهمه بي اعتمادي به خاطر اينه که به الطاف کار ساز اعتماد نداريم
اونوقت نتيجه اش اينه که
همه به هم بي اعتماد و
...




به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر التفات بر الطاف کارساز کنید

 
At December 08, 2006 7:13 PM, Anonymous Anonymous said...

مريم جان دوباره ويروس افتاده توي سيستم ام و همه كارهام حتا كارهاي حرفه اي لنگ شده .
يكي از فاميل شب ها از كامپيوتر من استفاده مي كنه وا زمسج ويروس گرفته .
شتاب نت بسيار پايين آمده كلافه ام مي كنه وصل بشسم.
شاعري كه ازت خواسته بودم برايش بنويسي برگشته به وبلگ اش . وبلگ ليترا .پايين ترين لينك . اگر بزرگواري كني و بازگشت ات اش را تبريك بگي .خوشحال اش مي كني . كمي غمگينه.
راستي اين شعرت چرا اين همه اندوه زا بود؟
شعر از خودته؟
تصاوير بلگ ام از امروز صبح ناپديدشده و ديده نمي شه .
باران عشق را هم هيچ كي مگر خودم نمي شنوه.
شايد براي طولاني بودن اش است.
مي گردم پي يك ملودي يكنواخت مانند حضور خلوت انس.كه برايت خواهم فرستاد.ملودي خلوت انس را گوش كردي ؟
باور كن سرنزدن ام از درگيري هام با نت است . نه فراموشي .
قربانت

 
At December 08, 2006 10:00 PM, Anonymous Anonymous said...

¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
http://sanason.blogfa.com
وبلاگ ناگفته ها
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
سلام دوست خوبم
مطالب وبتان عالی ودلنشین بود
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
خوشحال می شم به وبلاگ من هم سری بزنید
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
چشم انتظارحضورشما
عرفان

 
At December 09, 2006 8:42 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام مریم خانوم
سقف زمانه بر سر ما واژگونه شد

گویی که لحظه های زمان موریانه بود

بای

 
At December 09, 2006 10:31 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
مطلبت جای سوال برام بوجود اورد اگه خودتو فراموش کردی دنبال چی هستی
در ضمن بقیه هم تو خودشون نیستند اونا هم خودشونو گم کردن فقط اینو نمی دونن
فعلا

 
At December 09, 2006 11:04 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام به رضای عزیز
والا دنبال چیزی نیستم فقط یه لحظه به خودم نگاه کردم همین!اما در مورد بقیه حرف شما باید بگم که؛شنیدی میگن فلانی خودشو گم کرده؟این هم عجب چیزیه!بده مگه نه؟موفق باشی رضا،بازم بیا اینطرفا

 
At December 09, 2006 9:50 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
امروز وبلاگتون رو ميبينم
شعر زيبايي بود. حرف ديگه اي نميتونم بزنم. دوست داشتي سر بزن
باشه قبوله هرچي تو بگي!

 
At December 10, 2006 3:18 PM, Anonymous Anonymous said...

مريم جان تصوير اول ام برگشته.ولي بقيه ديده نمي شه .سپاس از زحمت ات.
مگه چي شده اين همه رفتي توخودت.؟ۀ
گل هايي كه پست گذاشتي ببين چه با زندگي در آميخته اند.آرزو مي كنم دوباره بشوي همان مريم شاد هميشگي كه مي گفت عالي ام.من چشم به راه آن مريم مي مانم.

 
At December 11, 2006 1:45 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
از نظر قشنگتون ممنون
انشالله قسمت همه بشه كه يه لحظه بايستن و به اما رضا بگن دلم خیلی برات تنگ شده
یانه دل تو خیلی برای من تنگ شده
********
حمد از آن خداییست که مرا دوست داشت در حالیکه از من بی نیاز بود
وبلاگ زیبایی دارید
این جمله هم خیلی قشنگ بود
موفق باشید

 
At December 11, 2006 7:32 AM, Anonymous Anonymous said...

دوست من سلام

 
At December 11, 2006 5:30 PM, Anonymous Anonymous said...

دوست خوبم سلام

از تذكر به جايتان سپاسگزارم. پاسخ مربوطه را در همان كامنتدوني نهادم.
موفق باشيد

 
At December 11, 2006 7:04 PM, Blogger **maryam said...

خیلی ممنون حاجی واشنگتن خودمون

 
At December 12, 2006 12:42 AM, Anonymous Anonymous said...

فراموش كرده ام من خودم را تا در حضور تنهايي ديگران به خود برسم ...

 
At December 12, 2006 1:34 AM, Anonymous Anonymous said...

____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* ________سلام ____
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* ______به روزشد__
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
http://martek.blogfa.com
خوشحال می شم سربزنی
موفق باشی
بدرود

 
At December 12, 2006 1:47 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
ممنون از توجهي كه به نوشتم داشتي و به شما بخاطر دقت نظرتون تبريك ميگم.
در رابطه با سوالاتي كه گفتين بايد بگم كه اين رابطه اي كه من ازش نوشتم بر اساس سر گذشت واقعي بين دو جنس مخالف بوده و نوع رابطه يه رابطه كاملا عاشقانه بوده در حد متعارف يه عشق و مشكلي هم كه بينشون پيش اومده بود خيانت يه نفرشون به اون طرف بود كه باعث جداييشون ميشه. اگه بازم سوالي داشتين من حتما تا جايي كه اطلاع داشته باشم سعي ميكنم كه جواب بدم .
راستي عكسهايي كه تو وبت گذاشتي خيلي قشنگه و از اون جايي كه گفتي خودت گرفتي برام جاي سوال شد كه اين عكسا رو تو ايران گرفتي و جوابت چه مثبت بود چه منفي ميخوام بدون مربوط به كجا ميشه. راستي اگه اجازه بدي دلم ميخواد از عكسات تو وبلاگم استفاده كنم .

 
At December 12, 2006 3:18 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام مریم خانوم
والا من از این جور مسابقات زیاد دیده بودم
ولی این جوریش رو دیگه ندیده بودیم دیگه
بابا خیلی تبلو بود اصلا
کاش میدیدین
اونایی که دیدن میدونن من چی میگم

 
At December 12, 2006 4:40 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام خواهر خوبم
راستش فهميدن بي‌اعتمادي اجتماعي شايد زياد سخت نباشه اما به نظر من فهميدن دليل بي‌اعتمادي اجتماعي كار سختيه منتهي مهم تر از پيدا كردن خودشه. نه؟

 
At December 12, 2006 7:19 AM, Anonymous Anonymous said...

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

دگر قمار محبت نمی‌برد دل من
که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست

من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

به رهگذار تو چشم‌انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست

تو میرسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر، گذارم نیست

چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم است و غمگسارم نیست

به لاله‌های چمن چشم بسته می‌گذرم
که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست

 
At December 12, 2006 7:21 AM, Anonymous Anonymous said...

salam

 
At December 12, 2006 8:29 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
متن جالبی است
و عکسهایی زیبا
راستی چند تا از این عکسهای زیبا رو بده برای مجموعه نگار ازش استفاده کنیم .
به همین شعبه آبدارخانه هم که اینجا نوشتم یه سری بزن! یه جورایی به اون فراموشی که نوشتی مربوط میشه .... شایدم اصلا تو رو نوشته باشم!
البته وقتی می نوشتم اینجا رو ندیده بودم
اما حالا که به عکس نگاه می کنم و جمله آخرت رو می خونم می بینم همین رو نوشتم ...
موفق و موید باشی
یا حق

 
At December 13, 2006 2:22 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
حتما بعد از استفاده قيد ميكنم كه اين عكساها مربوط به شما بودن و ممنون از اينكه اجازه دادين از عكساتون استفاده كنم . منظورتونم از بي قيد و شرط نمي دونم چي بوده ولي در مورد اينكه گفتيد آدم ميتونه همه آدما رو دوست داشته باشه با شما موافقم ولي آدم نميتونه عاشق همه باشه چون هر انساني فقط بايد به يه نفر متعهد باشه و به اون خيانت نكنه در مورد سوژه داستان ما هم قضيه همينطوري بود.در مورد اينكه آدم بايد از اول در دلشو به روي همه چي ببنده با شما موافق نيستم . همنطور كه تو يكي از نوشتهام هست اعتقاد دارم آدم بايد مغزشو بندر كنه تا رشد كنه البته اين قضيه با عاشق هر كي شدن فرق ميكنه چون به نظر من آدم تو يه زمان ميتونه فقط عاشق يه نفر باشه و نه بيشتر.

 
At December 13, 2006 2:29 AM, Anonymous Anonymous said...

اين شعر راهربارمي آيم ومي خوانم غمي به دل ام مي شيند. شما مريم شاد مرا نديد؟

 
At December 13, 2006 4:13 AM, Anonymous Anonymous said...

salam khili khobe dar zemn bi marefat chera linke mano nemizari haaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaan dar zemn man se taro dorost kardam

 
At December 14, 2006 6:29 AM, Anonymous Anonymous said...

http://sanason.blogfa.com/
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
سلام
وبم به روزشده
ومنتظرحضورسبزت هستم
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
خدانگهدار

 
At December 14, 2006 3:21 PM, Anonymous Anonymous said...

و چه خوب است که آدمی خود را فراموش کند و خدای خود را به یاد بیاورد!!

 
At December 14, 2006 3:34 PM, Anonymous Anonymous said...

مريم عزيز،خوب هستي. اميدوارم كمي روحيه ات بهتر شده باشد.وباز بياي بگي عالي ام.
نونمي كني ؟
هيچ كدام از تو آدرس ات براي بلگ ات نبود.
از لينك آمدم اين جا.
شادباشي

 
At December 15, 2006 5:27 PM, Anonymous Anonymous said...

مريم جان .منتظر پست جديدت نمی مانم که اول بشوم.ميايم اينجا و می نويسم آّخر

 
At December 16, 2006 8:18 AM, Anonymous Anonymous said...

hello my dear

 
At December 16, 2006 7:51 PM, Anonymous Anonymous said...

مريم جان دست ات را مي بوسم .
برايت اي ميل مي فرستم.
كي مي شه لبخند بايك پست شاد به لب ات برگرده ؟.

 
At December 17, 2006 1:42 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
منم با شما كاملا موافقم كه آدم نبايد دلشو بندر كنه ولي ميتونه همه دنيا رو دوست داشته باشه منظور منم از اينكه مغزشو بندر كنه يعني اينه يه انسان سالم بايد به همه همنوعاش احترام بگذاره و فكر كنم منم با توضيحي كه دادين منظورتونو كاملا متوجه شدم و با شما همعقيده هستم.
راستي وبلاگم به روز شده خوشحال ميشم سر بزنين و نظر بدين.

 
At December 18, 2006 5:34 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
احوال شما خواهرم
خسته نباشید:)
...

 
At December 18, 2006 6:12 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
حالا همه همه هم که نه
!
یا حق

 
At December 18, 2006 5:32 PM, Anonymous Anonymous said...

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت ... بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست (به یاد خود باش...)

 
At December 19, 2006 3:26 AM, Anonymous Anonymous said...

مريم جان در انتظار نوشته تازه اتان هستم بانو :)

 
At December 20, 2006 2:30 AM, Anonymous Anonymous said...

... چاره ای نیست جز اعتماد، چه با لبخند، چه بی لبخند!

 

Post a Comment

<< Home